سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 6437

  بازدید امروز : 10

  بازدید دیروز : 1

پیامبران زمان ما

 
قصه گوی شبی خوشتر از دانش، نیست . [امام علی علیه السلام]
 
نویسنده: ج . ی ::: یکشنبه 84/10/18::: ساعت 11:58 عصر

امروز در کلاس روانشناسی بالینی با استاد بحث در گرفت ، استاد به بیان تجربیات خود و ذکر کیسهای امروزین  خود پرداخت ، دکتر ...  دغدغه اش این است که باید فکری برای  نسل امروز کرد نسلی که  ارتباط با جنس مخالف یکی از دغدغه های روزانه اش شده و به بیان استاد ، روزانه جوانان و نوجوانانی به او مراجعه می کنند و فقط مشکلشان این است که مثلا آقای دکتر راههای ارتباط موثر را به من یاد بده تا بتوانم با دوست پسرم ارتباط برقرار کنم یا استاد از زنان شوهرداری می گوید که ارتباط  غیر سالم با مردان دارند و یا از پدر و مادری مذهبی که از دست پسرشان عاصی شده اند که چرا هر روز با یک دختر به خانه می آیی و ....

چرا انقلاب بعد از 25 سال با آن شعارها به این جا کشیده شد . آیا باید ما شاهد تغییری چنین واضح در فرهنگ باشیم . 

گفتم اولا ریشه این مسایل از دانشگاهها شروع می شود و این علتش این است که با انفجار اطلاعات و ریزش مطالب ترجمه ای در علوم انسانی بر سر دانشگا هها و مطرح شدن ایده های انسانگرایانه در زمینه  ی  فلسفه ، حقوق ، روانشناسی ، جامعه شناسی ، زنان و ....  توانست دیدگاه مذهبی را کم رنگ کنند و مفاهیمی مانند تکلیف ، بندگی را کنار زده و مفاهیم جدیدی  ار قبیل  استیفای حقوق  انسان ، آزادی و ... را وارد ادبیات ماکند  . ثانیا شتاب بیکباره  توسعه  خانمانسوز اقتصادی که  تمرکز آن در کلان شهرهای ما صورت گرفت  تمایلات و مذاق خیلی از آدمها را  تغییر داد و  و امروزه وقتی یک شهرستانی یا روستائی وارد تهران می شود کاملا حس می کند که آدمها دیگر شده اند ماشین کوکی که از صبح تاشب کوک شده اند بدوند بدنبال پول به  هر وسیله که شده  .  دروغ  ، کلک ، ریا  و ...

الهاکم التکاثر ، تکاثر و مال اندوزی شما را واله خود کرده . به نظر شما وقتی جامعه ای ارزشهای اخلاقی اش را از دست داد و همه چیزش شد ظاهر پرستی و مادیگری نباید منتظر چنین  رفتارهائی از جوانانش بود ، جوانانی که نمی اندیشند بجز غریزه  و البته اینان مقصر نیستند بلکه  مقصر سیاستمدارانی  هستند که انسانیت  را به این اندازه نازل کردند که آدمها بجز غریزه نیاندیشد . استاد بالینی حرفهایم را نپذیرفت و علیه من موضع گرفت ولی من عقیده ام این است تا جامعه و سیاستمداران و آدمها به اصل خود یعنی به خدا برنگردند هر روزه مشکلات جامعه و بحرانهای اجتماعی اش بیشتر خواهد شد البته من مخالف رشد علوم انسانی و توسعه نیستم ولی اینها لوازم خودش را دارد و جامعه ما حالا حالاها باید برود بدنبال ظواهر دنیا تا به اشباع برسد و حالش بهم بخورد و آنوقت خدا می داند چند سال دیگر مثل غربی ها که به معنویت رو آورده اند  به فرهنگ ، دین ، خدا ، دعا ، نیاز ، خضوع و داشته های معنوی خود رو کند  و آنوقت دیگر دیر است و خیلی ها زیر چرخهای بحرانزای تفکرات انسانگرایانه له شده اند و ...

 فقط کسانی از این شیطان هزار چهره که هر روز خودش را به رنگ و لعاب جدیدی می آراید رهائی دارند که بنده خدا هستند و از قید هر آنچه تعلق است آزادند انسانهایی که در میان ما زندگی می کنند و بجز پیاده کردن دستورات خالق انسان در وجود خودشان همتی ندارند چون می دانند که خالق انسان خداست و اوست که می داند انسان با چه چیز به زندگی آرام و لذت بخش خواهد رسید و این دستورات را توسط پیامبرانش در کتابش و سخنان اولیایش آورده . 


 


 

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

 
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

درباره خودم

 

حضور و غیاب

 

بایگانی

 

اشتراک